احمد زیدآبادی در هممیهن نوشت:
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا از «پیشرفت چشمگیر» در برنامۀ هستهای ایران خبر داده و آن را «خطری واقعی» برای امنیت جهان، منطقه و بهخصوص ایالات متحدۀ آمریکا دانسته است.
سالیوان در عین حال، از برنامۀ خود برای سفر قریبالوقوع به عربستان سعودی سخن به میان آورده و بر لزوم عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل تأکید کرده است.
سالیوان که به نظر میرسد نسبت به دیگر اعضای دولت جو بایدن موضع تندتری در برابر جمهوری اسلامی دارد، ضمن تکرار تعهد دولتش به جلوگیری از آنچه «دستیابی ایران به بمب اتمی» خوانده، تداومِ نوعی سیاستِ دووجهی مبتنی بر بازدارندگی و دیپلماسی را از طریق همکاری با اروپا و اسرائیل و دیگر شرکای آمریکا در این باره ضروری دانسته است.
همزمان با اظهارات جیک سالیوان، سه کشور اروپایی امضاءکنندۀ توافقنامۀ برجام تهدید کردهاند که اگر ایران درجۀ غنیسازی اورانیوم خود را افزایش دهد، آنان «مکانیسم ماشه» را در جهت احیای تمام تحریمهای سازمان ملل علیه ایران فعال خواهند کرد.
بدین ترتیب، پس از چند ماه وقفه، برنامۀ هستهای ایران بار دیگر در دستورکار فوری رهبران غربی و شرکای آنان قرار گرفته و جهان بهزودی شاهد بروز بحرانی در این زمینه خواهد بود.
در اقدامی ظاهراً به منظور کاهش تشنج، یکی از اعضای تیم مذاکرۀکنندۀ ایرانی به آمادگی جمهوری اسلامی برای امضای توافقنامهای دربارۀ احیای برجام اشاره کرده است که سال پیش، پس از مذاکرات طولانی بین ایران و پنج قدرت جهانی بهدست آمد. چین و روسیه در یک سال اخیر، بارها خواستار نهایی شدن آن توافقنامه شدهاند، اما کشورهای غربی در این مورد به زبان ابهام و تردید سخن میگویند.
ظاهراً دولت آمریکا دیگر علاقهای به بازگشت به توافقنامۀ احیای برجام ندارد و بهجای آن، دو گزینۀ دیگر را پیشنهاد میکند. گزینۀ نخست یک توافق کوتاهمدت است، بهصورتی که در کنار کنترلِ برنامۀ هستهای ایران، نظام تحریمها نیز از هم نپاشد و بهعنوان ابزاری برای دستیابی به یک توافق بلندمدت به خدمت گرفته شود. گزینۀ دوم، توافقی بلندمدت و همراه با تمدید برخی محدودیتهای مربوط به برنامۀ هستهای ایران است که تاریخ انقضای آنها طبق متن برجام نزدیک است.
جمهوری اسلامی تاکنون به هیچکدام از این دو گزینه، روی خوش نشان نداده است و بنابراین کشمکش علنی بین دو طرف در روزهای آینده اجتنابناپذیر به نظر میرسد.
با این همه، تمام طرفهای درگیر ماجرا بهجز اسرائیل، علاقهای به تبدیل کشمکش به یک رویارویی تمامعیار ندارند و از همین رو به احتمال زیاد، کشورهای میانجی برای مهار بحران، بار دیگر فعال خواهند شد. یکی از این میانجیها قاعدتاً عربستان خواهد بود.
ظاهراً سفر جیک سالیوان به عربستان سعودی به منظورِ ترغیب آن کشور به اعمال فشار علیه تهران برای نشان دادن نرمش در موضوع هستهای صورت میگیرد.
سعودیها که تا چند ماه پیش، خود بخشی فعال از جبهۀ مقابل جمهوری اسلامی به حساب میآمدند، پس از امضای توافقنامۀ عادیسازی رابطه با تهران با کمکِ چینیها، اکنون از امکان ایفای نقش میانجی برخوردار شدهاند. روشن است که سعودیها خواهان مهار و کنترلِ برنامۀ اتمی ایران هستند و پیشرفت این برنامه را تهدیدی علیه خود تلقی میکنند.
بنابراین بدون پیدا شدن راهکاری در این باره، بسیار بعید است روند عادیسازی رابطه، مسیر اعلامشدۀ خود را طی کند. از طرفی، موضوع عادیسازی رابطۀ عربستان و اسرائیل همچنان روی میز دولت آمریکاست و میتواند بهعنوان اهرمی برای چانهزنی با جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار گیرد.
با توجه به ماهیت افراطی ائتلاف حاکم بر اسرائیل و جهتگیری ضدفلسطینی شدید آن، طبعاً سعودیها در این شرایط، میلی به عادیسازی رابطه با آن ندارند و دولت آمریکا که خود در شمار منتقدان دولت اسرائیل قرار گرفته و حتی از دعوت بنیامین نتانیاهو به کاخ سفید تاکنون خودداری کرده است، نمیتواند در این جهت فشار مؤثری به سعودیها وارد سازد.
با این حال، موضوع همچنان به رویکرد جمهوری اسلامی بستگی دارد. اگر دولت ایران تمایلی به کنترل برنامۀ هستهای خود نشان ندهد، سعودیها نه فقط روند عادیسازی رابطه با تهران را متوقف خواهند کرد بلکه بنا به ملاحظات امنیتی پیچیدۀ منطقه از عادیسازی رابطه با اسرائیل هم سرباز نخواهند زد.
عامل تعیینکننده در این میان اما همچنان چینیها هستند. در میان کشورهای جهان بدون تردید، فقط پکن است که از نفوذ لازم برای متقاعد کردن تهران به حرکت در جهت مصالحه برخوردار است. در واقع، سعودیها با توجه به همین نکته به میانجیگری چین برای عادیسازی رابطهشان با تهران تن دادند و برای طی کردن مسیر طبیعی روند آن همچنان چشم به چینیها دارند.