فرانکلین روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا در سخنرانی سالیانه خود خطاب به کنگره و ملت آمریکا در ۶ ژانویه ۱۹۴۱ اظهار داشت که «آزادی یعنی حاکمیت حقوق بشر در همه جا». او بطور خاص از چهار شاخص حقوق بشر به عنوان اصول راهنما برای دنیای پسافاشیست نام برد که «قابل دستیابی در زمان و نسل خود ماست».
- حق آزادی سخن و بیان
- حق آزادی دینداری و عبادت خدا به راه و روش خود
- حق آزادی در برقراری توافقهای اقتصادی به گونهای که برای همه ملتها زندگی سالم همراه با صلح و آرامش فراهم آورد.
- حق آزادی از ترس به معنای کاهش جهانی تسلیحات تا جایی که هیچ کشوری در موقعیت ارتکاب به عمل تجاوز علیه هیچیک از همسایهها قرار نداشته باشد
امروزه، هیچیک از حقوق بشری که روزولت اعلام کرد تحقق کامل نیافته است. اما مبارزه ادامه دارد. البته این چهار آزادی به هم متصل و مرتبط هستند. هر جایی که ترس و خصومت حاکم میشود، همه حقوق بشر به نام «امنیت» به سادگی بیشتری درهم کوبیده میشود. و جایی که آزادی سخن و بیان پرمخاطره هستند، اطلاعات و منازعه درباره حقوق بشر خفه میشود. این مخاطرات امروزه واقعی هستند.
بیش از هشتاد سال از سخنرانی تاریخی روزولت میگذرد. بیش از نیمی از جمعیت جهان هنوز در باتلاق فقر شدید بسر میبرند و کمتر از ۲ درصدِ محصولِ فراوان تولید شده در دنیا را در اختیار دارند!.
یک سوم حیات کلیه انسانها با مرگِ زودهنگامِ ناشی از علل مرتبط به فقر از دست میرود. این ماندگاری گسترده فقر شدید، رسوایی بزرگ این تمدنِ جهانیشده است که دستاوردهای وعده داده شده در صلح، ثبات، و شکوفایی را تهدید میکند.
تحلیل اخلاقی پدیده فقر را میتوان برحسب حقوق بشر ارزیابی کرد. «فقر شدید به وضعیتی اطلاق میشود که افراد قادر به تامین حداقل غذای به اندازه کافی مغذی به علاوه نیازهای اساسی غیرغذایی خود نیستند»
این وضعیت به عنوان نقض آشکار حقوق بشر ارزیابی میشود. علاوه بر فقر شدید مردمان بسیاری نیز هستند که از محرومیتهای اجتماعی، طرد اجتماعی و هتک آبرو رنج میبرند. فقر شدید و فقدان قدرتی که به دنبال آن حاصل میشود شامل آسیبپذیری مدام و شدید به رویدادهایی است که فرد فقیر بر آنها کنترلی ندارد، از دست دادن شغل، آب و هوای بد، بیماری، هزینههای معالجات بیماریها، مخارج کفن و دفن، هزینه تحصیلی و پوشاک فرزندان، دزدی، تصادف، جریمه پلیس، افزایش مالیاتها یا قیمتهای غذا و کاهش دستمزد که هر کدام از این رویدادها و موارد بسیار بیشتر، میتوانند فقرا را از دسترسی به نیازهای اساسی محروم کنند.
افراد با فقر شدید مجبور به اتخاذ تصمیمات پرریسک میشوند. بسیاری از زنان جوان اغلب ناامید از همهجا برای تامین حداقلهای زندگی فرزندان یا برادران و خواهران کوچکتر یا مخارج بیماری پدر و مادر خانه را ترک میکنند و به امید کسب درآمدی سلامت خود را در کارخانهها به خطر میاندازند، شصت ساعت کار پرمشقتِ یکنواخت در محیطی با انضباط سخت، زنان و کودکان را در معرض آسیبهای شدید قرار میدهد. بسیاری سرنوشت خود را به قاچاقچیان مواد مخدر واگذار میکنند که میلیونها زن و کودک را بسیار دورتر از خانه و کاشانه وادار به کارهای پست و فرومایه تنفروشی و پورنوگرافی وامیدارند.
افراد خیلی فقیر قادر به دفاع موثر از حقوق مدنی و سایر حقوق قانونی خود نیستند. علت آن شاید بخاطر این باشد که چون مدرسه نرفتهاند و یا درگیر گرفتاریهای ناشی از تلاش برای بقاء خانوادههایشان بودهاند و بیسواد ماندهاند؛ یا آنها ممکن است وادار شده باشند بخاطر وابستگی اجتماعی به برخوردهای غیرقانونی خو کرده و تن در دهند. همانطور که در مورد بسیاری از خدمتگذاران خانگی بدور از خانه متحمل اَشکال سوءاستفاده شدید جنسی و یا سایر اَشکال سوءاستفاده شدید از جانب کارفرمایانشان هستند.
چنین سرنوشتهای شدیدا تحقیرآمیز و ناامیدکننده را میلیونها نفر از افراد خیلی فقیر تجربه میکنند. در حالیکه افراد برخوردارتر چنین تجربهای را احساس نمیکنند.
امروزه فقر شدید حاصل روشهایی است که به تعاملهای اقتصادی ساخت میدهند و این کار از طریق پیوند دادن نظمها و ترتیبات ملی و بینالمللی صورت میگیرد. صرف این واقعیت که فقرا به عنوان نیمی از جمعیت جهان تنها ۲ درصد از محصول جهانی را مصرف میکنند، قویا میگوید که فقر شدید بطور کامل یا حداقل بطور عمده قابل اجتناب است. برای حذف آن نیاز به تصویب قانون نیست کافی است که تجدید ساختار در نظامهای حقوقی ملی و بینالمللی بوجود آید. بطوری که همگان فرصت گریز و اجتناب از فقر را داشته باشند.
اصل ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید که «همگان حق دسترسی به یک سطح زندگی کافی برای سلامت و بهزیستی خود و اعضای خانواده خود، شامل غذا، پوشاک، مسکن و مراقبتهای پزشکی را دارند.» و اصول۲۲ و ۲۸ این اعلامیه تاکید میکنند که همگان استحقاق دسترسی به یک نظم اجتماعی و بین المللی را دارا هستند که در آن حقوق و آزادیهای تعیین شده در این اعلامیه میتوانند کاملا محقق شوند.
دوری از فقر شدید یکی از مهمترین علائق انسانی است، علاوه بر تاکیدات اعلامیه حقوق بشر و اهمیت عقلانی رسیدگی به حال محرومترین اقشار جامعه برای ایجاد یک جامعه انسانی شایسته است به تاکیدات دینی مبنی بر اهتمام مسئولین و حکومت برای رفع محرومیتهای مردم توجه ویژه صورت پذیرد نمونه متعالی این توجهات توسط امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر صادر شده است که توجه عملی به آنها امور جامعه را به سامان میبرد:
- درباره مردم انصاف را از دست نده که اگر انجام ندهی ستمکار باشی و کسی که با بندگان خدا ستم کند، خدا به جای بندگانش با او دشمن است.
- در تغییر نعمت خدا و زود به خشم آوردن او هیچ چیز موثرتر از ستمگری نیست، زیرا خدا دعای ستمدیدگان را شنوا و در کمین ستمکاران است.
- کاری که باید بیش از هر کار دیگر دوست داشته باشی، میانه روی در حق است و همگانی کردن آن در برابری و دادگری که بیشتر سبب خوشنودی مردم میشود، زیرا خشم همگان، رضا و خوشنودی چند تن را پایمال میکند، و خشم چندتن، در برابر همگان اهمیت ندارد.
- گردآوردن خراج (مالیات برای تامین مالی فعالیتهای بخش عمومی)، جهاد کردن با دشمنان (تقویت بنیه دفاعی)، به سامان درست رسانیدن مردم (رفاه عمومی)، و آباد ساختن شهرها (آبادانی شهرها) وظایف اصلی دولت هستند.
- باید با مردم همراه بود و میل و رغبت تو با آنها باشد.
- آنچه از زشتیهای مردم به تو پوشیده است، پِی مکن که بر توست پوشیدن آنچه از زشتیهای آنان بر تو آشکار شود.
- تا میتوانی زشتیهای مردم را بپوشان که خدا زشتیهای تو را، که دوست میداری از مردم پنهان باشد، میپوشاند.
- گره هر کینه را از مردم بگشا و رشته هر انتقام و بازخواستی را از خود جدا کن.
- در بدست آوردن خوشبینی مردم تلاش کن.
- سنت شایستهای را که روسا و بزرگان این امت به آن رفتار نمودهاند و الفت و انس بین مردم به سبب آن پیدا شده و کار مردم بر آن تنظیم یافته را مَشِکَن.
- درباره استوار ساختن آنچه کار شهرها را منظم گرداند و برپا داشتن آنچه مردم پیش از تو برپا داشته بودند، با دانشمندان بسیار مذاکره و با راستگویان و درست کرداران گفتگو کن.
- و بدان مردم چند دسته هستند که کار بعضی به سامان نمیرسد مگر به بعض دیگر، و گروهی را از گروه دیگر بینیازی نیست؛ پس بعضی از آن دستهها، لشکرهای خدا (که برای دفع دشمنان او آماده) هستند، و برخی از آنها نویسندگان و بعضی از آنها قاضیهای دادرس، دستهای از آنها کارگردانان (مأمورین حکمرانی) که با انصاف و مدارا رفتار مینمایند، و بعضی از آنها جزیه دهندگان اهل ذمّه و خراجدهندگان مسلمان و برخی از آنان سوداگر و بازرگان و صنعتگر، دستهای از آنها فروتنان که نیازمندان و بیچارگانند، و برای هر یک از این چند دسته خداوند نصیب و بهره او را نام برده است و هر یک از آن دستهها را بر حکمران حقی است به اندازهای که کار هر یک را به صلاح آورد.
- بخشش و کمک به نیازمندان و بیچارگان واجب و لازم است.
- نیکوترین چیزی که حکمرانان را خوشنود میدارد و عدل و دادگری در شهرها را برپا میدارد، آشکار ساختن دوستی مردم است. پس مردم را به نیکویی یاد کن.
- از خدا بترس درباره زیردستان درمانده، بیچاره و بیچیز و نیازمند و گرفتار در سختی و رنجوری و ناتوانی. پس، همت خود را از رسیدگی به آنان دریغ مدار. اینان در میان مردم به عدل و داد از دیگران نیازمندتر هستند (چون توانایی دفاع از خویش ندارند). و رسیدگی کن به حال یتیمان و پیران سالخورده که چارهای ندارند.
- پارهای از وقت خود را برای نیازمندان قرارده و در آن وقت، خویشتن را برای رسیدگی به خواست آنان آماده کن و در میان آنان بنشین (تا ناتوانان و بیچارگان به تو دسترسی داشته باشند)، پس برای (خوشنودی) خدایی که تو را آفریده (با آنان) فروتنی کن.
- به نیازمندان امکان بده که بیلکنت و گرفتاریِ زبان و بیترس و نگرانی سخن گویند که از رسول خدا (ص) بارها شنیدم که میفرمود: هرگز امتی پاک و آراسته نگردد که در آن امت حق ناتوان بی لکنت و ترس و نگرانی از توانا گرفته نشود.
- درشتی و ناهمواری و آدابِ سخن ندانستن را از آنان تحمل کن و به روی خود نیاور و تندی و خودپسندی را از خویشتن دور کن تا خدا درهای رحمتش را به روی تو بگشاید.
- همه اوقاتی که به کار مردم رسیدگی میکنی، اگر نیت تو در آن شایسته و مردم از آن در آسایش باشند، عبادت و بندگی خداست.