ریاض که تا پیش از این خریدار موشکهای بالستیک از چین بود سودای تولید موتور موشک دارد. باوجود افشای آن توسط ماهواره نهادهای اطلاعاتی آمریکا، ریاض اما بر همکاری خود با چین افزوده است. این همه داستان همکاری چینی- سعودی نیست.
پایگاه مخفی موشکی چین در منطقه الدوادمی در عربستان ؛ جاییکه با کمک پکن فعالانه در حال تولید موشکهای بالستیک است. ریاض که تا پیش از این خریدار موشکهای بالستیک از چین بود سودای تولید موتور موشک دارد. باوجود افشای آن توسط ماهواره نهادهای اطلاعاتی آمریکا، ریاض اما بر همکاری خود با چین افزوده است. این همه داستان همکاری چینی- سعودی نیست.
ریاض با کمک تلآویو سودای راهاندازی خط ریلی از بندر امارتی فجیره در کرانه دریای عمان تا بندر حیفا در کرانه دریای مدیترانه دارد. در نگاه نخست، این پروژه نمود و نماد ترانزیتی صلح ابراهیم است. با این حال، همکاری چین در این طرح نشاندهنده اهمیت این مسیر در راهاندازی مسیرزمینی-دریایی نوین در ابتکار کمربند و راه است. در واقع، صلح ابراهیم در راستای راه دریایی ابتکار کمربند و راه عمل میکند.
همکاری نوین چین با عربستان ریشه در نخستین سند چشمانداز چین درباره کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا (سند سیاست عربی Arab Policy Paper ۲۰۱۶) دارد که منافع چین را در سیاست ۱+۲+۳ نسبت به اعراب نمایان میسازد:
۱: انرژی بهعنوان هسته همکاری
۲: زیرساخت و تجارت بهعنوان بالهای همکاری
۳: انرژی هستهای، انرژیهای پاک و هواوفضا بهعنوان پیشرفتهای همکاری
این سند دگربار موید اهمیت استراتژی پیش بهسوی غرب بهعنوان ریشه راه ابریشم نوین بود. منظور از غرب در اینجا غرب جغرافیایی و بهویژه خاورمیانه بود. این استراتژی که توسط وانگ جیسی در سال ۲۰۱۲ مطرح شده بود. تلاش پکن برای درهمشکستن استراتژی آمریکایی چرخش به آسیا بود که سودای مهار دریایی چین داشت. در واقع این استراتژی، دسترسی زمینی چین به خاورمیانه انرژیخیز را راهی برای رهایی از معمای مالاکا معرفی میکرد. به یاد داشته باشیم که ۸۰درصد از واردات نفتی چین از تنگه مالاکا میگذرد.
در همین راستا، طی دوازده سال اخیر چین ۲۱ میلیارد دلار در بخش انرژی عربستان سرمایهگذاری کرده است. خرید ۴۹ درصد سهام شرکت خطوط لوله آرامکو و تلاش برای خرید یک درصد از سهام شرکت آرامکو، سرمایهگذاری شرکت ساینوپک در پالایشگاه یسرف، سرمایهگذاری مشترک آرامکوی عربستان و نورینکوی چین برای ساخت پالایشگاه ده میلیارد دلاری و پروژه پتروشیمی لیائونینگ، سرمایهگذاری عربستان در بخش توریسم چین، خرید ۹ درصد از سهام یک پتروشیمی محلی در ژوشان برای خدمترسانی به بازارهای آسیایی آرامکو و اجرای آموزش زبان چینی در هشت مدرسه متوسطه در ریاض، جده و دمام از جمله همکاریهای چین و سعودی است.
عربستان سعودی در کنار برخورداری از سلاح انرژی، پروژه جاهطلبانه خود در چشمانداز ۲۰۳۰ را با ابتکار کمربند-راه بهگونهای درهمتنیده که روابط میان چین، با مهمترین متحد عربی آمریکا به سطح استراتژیک افزایش یابد. جای شگفتی نبود که محمد بنسلمان در سفر فوریه ۲۰۱۹ خود به چین، پس از امضای ۳۵ قرارداد تجاری و سرمایهگذاری به ارزش ۲۸ میلیارد دلار، اشاره کرد: «ابتکار راه ابریشم چین و چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان بسیار با هم همراستا خواهند بود». حضور شرکت پیمانکاری چینی «پاور چین» در پروژه نئوم در همین راستاست.
همکاری چین- سعودی موید اهمیت این اصل در سیاست خارجی کنونی است که «این چشمانداز (و نه پیشینه) مهم است که رابطه کشورها را شکلمیدهد.» برعکس، جمهوری اسلامی توقع برخورداری از رابطهای مبتنی بر اتحاد استراتژیک با چین دارد. ریشه آن به برداشت موجود از داشتن اهداف مشترک با چین بازمیگردد. از نگاه جمهوری اسلامی اهداف مشترک با پکن خودبهخود به برآمدن اتحاد استراتژیک میانجامد. چنین استدلال سادهاندیشانهای از یکسو موجد شکلگیری توقع در تهران برای حمایت دائم چین از سیاستهای جمهوری اسلامی شدهاست. از سوی دیگر این امر به غلونمایی از اهمیت ژئواستراتژیک ایران و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی برای چین در چالش آمریکا انجامیده است.
جای شگفتی نیست که پکن رابطه با ایران را کارتی میبیند که آن را تنها برای منافع ملی کوتاهمدت خود به کار میبرد. چین با علم به این موضوع تا بدان جا که میتواند گرانفروشی میکند.